متن زیر در تاریخ86/2/7، ساعت: 9:42 عصر نوشته شده است.
¤ وقتی که میخندی...
وقتی که میخندی لبخندت فوارههای امید است. وقتی که میخندی چشمانت نورانیتر میشود و انگار چشن عروسی ستارههاست. انگار خورشید را جاودانه در چشمت فرو کردهاند. وقتی که میخندی هلال ابروانت در امواج شادی شناورند و صدایت گویاتر از هر لحظه است. نمیدانم در پشت نقاب لبخندت چه نهان است. که هر زمان لبخند میزنی ، یاسها و شقایقها مست نگاهت میشوند. شادیم در هیاهوی لبخندت گم میشود. مهربانم ، هر وقت که میخندی عشق شعله میکشد و بر جان مینشیند و گرما میدهد به درون جان خستهی من، من محتاجم به یک لبخند تو. لبخندت را مگیر از من که بی لبخندت دشتها منتظر بارانند و دانههای عشق خاموش در سنگفرش قلبم به دعا مینشینند. دعا میکنم که همیشه شاد باشی و سلامت. دعایم بدرقهی راهت ای عزیز.....
¤ نویسنده: جواد دادجوی
پیام های دیگران
¤ لیست کل یادداشت های این وبلاگ